تو نبايد برحسب محدوديتها بينديشي. بايد از تمام پندارهاي محدوديت ساز رها شوي. آگاه شدن از اينكه " من جسم و بدن نيستم " سرآغاز سفري بزرگ است.
آگاه شدن از اينكه " من ذهن و روان نيز نيستم " گامي به پيش است و سرانجام، آگاه شدن از اينكه " من حتي احساس نيزنيستم" آخرين گام است.
با برداشتن اين سه گام سفر به پايان مي رسد، زيرا در چهارمين گام وجود خويش را كشف خواهي كرد- وجودي كه پهناور و نامح ...
گنج واقعي
تو نبايد برحسب محدوديتها بينديشي. بايد از تمام پندارهاي محدوديت ساز رها شوي. آگاه شدن از اينكه " من جسم و بدن نيستم " سرآغاز سفري بزرگ است.
آگاه شدن از اينكه " من ذهن و روان نيز نيستم " گامي به پيش است و سرانجام، آگاه شدن از اينكه " من حتي احساس نيزنيستم" آخرين گام است.
با برداشتن اين سه گام سفر به پايان مي رسد، زيرا در چهارمين گام وجود خويش را كشف خواهي كرد- وجودي كه پهناور و نامحدود است. به پهناوري دريا و آسمان است. شناخت وجود، شناخت خدا، شادماني و سرمستي است. و اين يگانه تجربه اي است كه ارزش تجربه كردن دارد تمام ديگر چيزها به تباهي مي روند. فرصت بزرگ دست يافتن به گنج واقعي را هدر مي دهند و تو همچنان مشغول جمع آوري گوش ماهي و سنگهاي رنگين كنار دريا هستي در حاليكه گنج در درون توست.
پادشاهي خداوند در درون توست. پس، از انديشيدن بر حسب محدوديتها دست بردار تا بتواني به وجود نا محدود و بي نهايت خود نزديك و نزديكتر شوي.